حباب شیشه ام حق دارم از دیوانه می ترسم
استرس قصد نداری مدتی باهم قهر کنیم؟ مدتی کات کنیم؟ مدتی همو نشناسیم؟ چون خیلی خستم. خیلی خط خطی ام. اجازه بده رفرش بشم. اجازه بده کمی جون بگیرم. مثل الان که تنم از استرس مبهم های فردا دردی انقباضی گرفته که نفسمو سنگین کرده. انگار که با سطل از چاه شش های من نفس رو با طناب میکشن بالا...همون قدر سنگین...همون قدر تدریجی...
استرس تا کی با هم دوستیم؟ کاش بگی...
+ نوشته شده در یکشنبه بیست و سوم آذر ۱۳۹۹ ساعت 0:19 توسط kazhal
|