خدایا................
اعصابم خیلی داغونه...همین مونده بود که یه بچه ی" کلاس اولی "سرم داد بزنه و تازه همه بگن به من که ازش عذر خواهی کن!!!...تقصیر خودمه دیگه ...از روز ازل تا حالا بدشانس بودم...همیشه همه ی اتفاقای بد به من ختم میشه...آخر هرچی دعواس یه نفر می مونه که مقصره و اون منم...الانم دو تا بچه ی پرروی فامیل با هم دعوا کردن منم قانون گذاشتم تو اتاقم کسی داد نزنه...بعد یکیشون اون یکی رو به گریه میندازه وقیت ازش میپرسن واسه چی گریه میکنی میگه: «از دست کژال»...!!!!!
ای خاک بر سر کژال ......................
تازه منتشم که میکشی ببخشه( بخاطر کدوم کارو فقط خدا میدونه)!!!!!! حالا مگه میبخشه!!!!!!؟؟؟؟؟؟
شاید هرکسی این اتفاق ساده براش پیش بیاد خندشم بگیره...اما من تحملشو ندارم...دست خودم نیست.....وقتی بی عدالتی و دروغو حتی از یه بچه ببینم دلم میشکنه...این بچه های گستاخ ِ زبون شیش متری ِ بی تربیت از همین حالا اینطورین و حتی به مامان باباشون فحش نثار میکنن چهار سال دیگه برن تو جامعه چی میشن...خدا آخر و عاقبت کشور و با این آینده سازابه خیر کنه...
امروز خیلی بهم برخورد...بازم از خودم بدم اومد...هم از خودم و هم از پدر و مادرایی که تو تربیت کردن بچه هاشون خیــــــــــــــــــــلی کوتاهی کردن.............................